Text Box:  
اسلام حکومت گرا يا معنویت اسلامی ؟ 

درچند سال اخير با توجه به  رخدادهايی که درايران و جهان رخ داده است، شرايط نوی در خاور ميانه به وجود آمده که در گذشته بی سابقه بوده است. زمان حاضر شايد غم انگيز ترين دوره ای باشد که منطقه خاور ميانه تاکنون با آن مواجه بوده است. اکثريت شهروندان اين منطقه مسلمان و پيرو اسلام ميباشند اما ريشه های دشمنی بين اقوام مختلف اسلامی چنان ژرف است که امکان روند آن بسوی دوستی و هموندی حتی در افقهای دور نيز به چشم نميخورد. با دو تفکر مذهبی شيعه و سنی و جايگزينی تفکر سلطه اسلامگرايی به اسلام سنتی و معنوی از چنان سابقه دشمنی تاريخی برخوردار شده که امکان دوستی و رفع اختلافات آنها با نظام های حاکم  با توجه به رشد واپسگرايی در توده های عقب نگه داشته شده و متعصب، با توجه به اکثريت سنی و اقليت شيعی بنظر نميرسد تا روزی که نگاه حکومتهای حاکم، بر تفکر سياسی بر دين باشد، امکان تغيير وجود داشته باشد.
جنگ داخلی و هموطن کشی در سوريه، آيا برای رسيدن به آزادی و برابری است؟ متأسفانه  رخدادها چنين نشان نميدهند. طی دو سال گذشته افزون بر 100000 نفر شيعه و سنی به قتل رسيده اند. تنفر بين سنی وشيعه در سوريه بدان اندازه دهشتناک شده است که هيچ معياری نميتوان برای آن قائل شد. شايد در"يوتيوب" ديده باشيد، يکی از شورشيان ضد دولتی پس از تيراندازی به سربازی در حاليکه او هنوز زنده بود و تنفس ميکرد، با چاقويی سينه سرباز را می شکافد، قلب و ريه او را ازسينه خارج کرده با افتخار آنها را ميخورد. آيا چنين رفتاری شايسته  کسی که مدعی مبارزه  برای رسيدن به آزادی و برابری است، ميباشد؟ 
در عراق نيز مسابقه مرگ انسان ها هر روز گستره تر ميشود. بمب گذاری درمساجد، بازار ها که مرکز خريد و تردد زنان و کودکان هستند، در پاسگاه های نگهبانی، در مزار بازماندگان پيامبری که آنها مدعی پيروی از او ميباشند، رخدادی روزانه شده است . آخرين آمار تعداد کشته شدگان در عراق رقمی بالع به 100000 نفر است. عراق و سوريه بيش از 3000 سال قدمت تاريخی دارند. هر دو کشور  عرب زبان شده اند. نياکان مشترک آنها سومری، کلدانی، اکری و اکراد هستند. اکثريت شهروندان سوريه سنی و اقليت آن شيعه و مسيحی ميباشند.  در عراق اکثريت شيعه و اقليت سنی مذهب هستند، هردوکشور ادعای مسلمانی ميکنند. اين کشتار های ددمنشانه را  چگونه ميتوان تعبير کرد؟ 
لبنان نيز ازاين بازی مرگ کنارنمانده است. وچنين به نظر ميرسد که روند آن نيز به سرعت درحال افزايش است. سه روز جنگ خيابانی در "سدان"، 35 نفر کشته به جای ميگذارد. پيکار از روز 23 جون، چنين آغاز ميشود. تفنگداران وابسته به شيخ  احمد "عسير" يکی از وعاظ تندروی سنی "سالافيست" دستور حمله به سربازانی را که در پست نگهبانی دولتی پاس ميدادند ميدهد که به اعتقاد او وابسته به حزب شيعه "حزب الله" بودند. پس از اين حمله تفنگداران حزب الله بطور وحشيانه ای به مسجد شيخ عسير حمله ميکنند. شيخ عسير نيز درسخنرانی راديويی سربازان را دلقک های بی مقدار ميخواند. و به سربازان و افراد سنی مذهب در هر کجای دنيا که هستند فتوای ميدهد " پيش از آنکه آنها به سراغ شما بيايند، شما بايد آنها را از پای دزآوريد."
اين رخداد دردناک درحالی اتفاق ميافتد که شهروندان لبنانی متشکل ازمسلمانان شيعه، سنی و مسيحی همراه با ساير فرقه های مذهبی تقريبا برابر هستند و از اين لحاظ توازنی در جمعيت آنها وجود دارد. اما مهم ترين رخدادخاور ميانه، حوادثی است که جهانيان درمصرشاهد آن هستند درمقايسه با سايرکشورهای عربی شهروندان شيعه درمصر از1% کمترميباشند. در 23 جون عده زيادی ازجوانان متعصب با آگاه شدن ازفتوای سيری درحالیکه پيشنماز وعده ای ازشيعيان دريکی از مساجد حومه قاهره مشغول خواندن نماز بودند به مسجد حمله ميکنند. و پس از خراب کردن سقف مسجد با کوکتيل مولوتف بداخل مسجد نفوذ کرده با چماقهايی که دردست داشتند پيش نماز و سه نفر از نمازگزاران را با ضربات پيايی چماق آنقدر ميزنند، تا به قتل ميرسند.
بيشتر اهالی سيدون، سوريه را مقصر آغاز جنگ های فرقه ای و گسترده شدن آن در دنيای عرب ميدانند. کشورهای کوچک کرانه های خليج فارس و عربستان سعودی ضمن دادن کمکهای مالی به شورشيان سوريه  از دولتهای غربی درخواست ميکنند برای آزادی سوريه از سلطه ديکتاتوری اسد به شورشيان کمک کنند، دربرابر ايران نيزعليرغم نارسايیهای اقتصادی داخل کشورسخاوت مندانه  به رژيم اسد کمک مينمايد و حزب الله نيز عملا در کنار سربازان سوری با شورشيان در جنگ و درگيری ميباشد.
در اين بازار آَشفته "سالافيست" ها آتش افروزی را به نام "جنگ های مقدس" با استفاده از راديو و رسانه هايی که با بودجه های نامعلوم منتشر ميشوند، به عهده گرفته اند. درآخرين هفته های زمامداری محمد مورسی رهبر الازهرکه بالاترين ارگان مذهبی مصر است جنگ سنی و شيعه را مذموم و ناپسند اعلام ميدارد و آيت الله سيستانی نيز که خوشنام ترين  و با نفوذ ترين مرجع شيعيان در نجف است "جنگ بين مسلمانان را ناپسند دانسته و آنر نکوهش ميکند" اما اعضا و وابستگان بحزب "سالافيست مصر" که شيعيان را مرتد و رافضی (سه خليفه اول را قبول ندارند) ميدانند، در نواحی مختلف به شکار و کشتار شيعيان مبادرت ميکنند. (پيش از برکناری مرسی)
بعد از برقراری نظام اسلامی درسال 1357 وگسترده شدن نفوذ نسبی نظام اسلامی در شيعيان جهان، رقابت و دشمنی ايران و کشورهای عربی به تدريج افزايش می يابد، بگونه ای که درسال 2004 ملک عبدالله پادشاه اردن اعلام داشت"شهروندان شيعه ستون پنجم ايران دراردن هستند" با توجه به کمکهای انسانی، تسليحاتی و مالی جمهوری اسلامی به رژيم بشار اسد، فشار و آزار عربستان سعودی وساير کشورهای عرب که اقليت های شيعه درآن ساکن هستند، بيشتر ميشوند و جان آنها بيشتر در معرض خطر قرار گرقته است.
آنان که ادعای روحانی بودن، اعم از شيعه يا سنی را دارند، در هر نقطه از جهان، تا زمانی که در کسوت روحانيت و ارشاد مذهبی در خدمت دين هستند، مورد احترام  جوامع قرار دارند. همانگونه که تا پيش از رسيدن به قدرت درايران روحانيون مورد احترام اکثريت مردم بودند. اما وقتی در لوای مذهب، بدون آگاهی از سياست و دولت مداری، حاکميت اسلامگرايی را جانشين اسلام معنوی ميکنند، نه فقط تنش و ناسازگاری با مردم و اديان حتی فرق مذاهب مورد قبول خود را سبب می شوند، همانگونه که در قرون وسطی "کاتوليک ها و پروتستان" ها تا فرا رسيدن رنسانس در اروپا کليسا ها، پاپ و کاردينال ها دستهای آلوده به خون داشتند ومورد تنفرعامه مردم بودند، امروز نيز خاور ميانه در چنين شرايطی قرار گرفته است، روحانيون از اديان و مذاهب برای رسيدن به جاه و مقام خود سوء استفاده ميکنند، بدين ترتيب دين به عنوان کالايی برای عرضه به ميدان سياست کاربرد پيدا ميکند، غافل از اينکه هم کشور را به ويرانی می کشانند، هم دين را از معنويت و آرام سازی انسان ها دور ميسازند.
بيست سوم دی هزار سيصد نود دو