Text Box:  کمونيسم، نازيسم، ولايتيسم 

قرن بيستم ميلادی، شاهد سه انقلاب بود که با اميد بهروزی و رهايی ملت های روسيه، آلمان و ايران شکل گرفتند با اين اميد که بتوانند تغييراتی در کشورهای خود و شايد در سراسر جهان به وجود آورند. اما هر کدام آن ها با انحرافات رهبران خود نه فقط منجر به فاجعه دردناکی برای ملت های خود شدند، بلکه علاوه بر آفرينش تنش در جهان، روندی برای ناآرامی و کشتار در کشور خود گرديدند  و تا روز سرنگون شدن تنش ها  و کشتار ها فروکش نکرده و نخواهد کرد.
توطئه ترور لنين و جانشينی استالين همراه با کمپينی از سرکوب سياسی و دستگيری معترضين و مخالفين که با تصفيه کبير استالينی آغاز گرديد که منجر به مرگ ميليون ها انسان فرهيخته که از دهه 1930 آغاز گرديد از آن جمله لئون تروتسکی دوست و همکار لنين يکی از بازو های اصلی انقلاب بود. علاوه بر آن سياست پنج ساله تشکيل کالخوز ها که مورد مخالفت دهاقين نواحی مختلف شوروی قرار گرفت، سبب شد که استالين دستور ضبط گندم و مواد اوليه خوراکی را بدهد که منجر به مرگ ميليونها نفر از آن جمله ده ميليون نفر در ناحيه اوکراين گرديد. اين پديده و نارسايی ها سبب شد که پس از مرگ استالين در زمان خروشچف استالين زدايی در شوروی آغازگرديدکه بتدريج نام استالين ازکتابهای تاريخ زدوده شد.
در آلمان حقارت های دوران کودکی و جوانی هيتلر در اطريش بهانه ای بود برای انتقام جويی که نخست از قتل عام يهوديان آعاز، سپس سوسياليست ها، ليبرال ها، کولی ها و غير کاتوليک ها قربانی اس اس های حزب ناسيونال ها گرديدند، و بتدريج تبديل به تفکرنازيسم و برتری جويی در داخل آلمان گرديد که نهايتا در جنگ دوم چهانی عامل کشتار بيش از پنجاه ميليون نفر در جنگ و آوارگی ميليون ها انسان را در سراسر جهان سبب گرديد. 
در سالهای 56 و 57 ايران در شرايط حساسی بود با امکانات زير بنايی نسبتا کافی که  ممکن بود با استفاده از شرايط داخلی و تحولات بين المللی، رفاه و تأمين کاری برای نسل آن روز و آيندگان با بهره برداری از امکانات منابع طبيعی،دانش و بينش خردگرای فرهيخته گان و کارشناسان متخصص درمسيری عقلانی تأمين گرددتا خواست ساليان دراز مردم ايران برای رسيدن به آزادی و حاکميت ملی واقعی به تدريج برآورده شوند. اما توطئه برگذاری کنفرانس گوآدلوپ برای ادامه غارتگری شرکت های نفتی بين المللی با برنامه ريزی ژيسکاردستن و شرکت امريکا، انگليس و آلمان، روند جنبش  مردم ايران به سويی گرانيده شود که رهبری جنبش در اختيار ناکار آمد ترين قشر جامعه، و ناآگاه از سياست گذاری های سازنده داخلی و روابط بين المللی، فاقد دانش مديريت و عقده تلمبار شده از کاهش امتيازات روحانيون عصرصفويه و قاجاريه،  کشوری با قريب پنجاه ميليون جمعيت، برخوردار از اهميت منطقه ای و سوق الجيشی، قرار گيرد. 
هر چند سخنان خمينی در نوفل لوشاتو به اقرار بنی صدر به وسيله خود او و احتمالا قطب زاده ديکته می شده اما با توجه به نقش خرابکارانه اکثريت روحانيون درجنبش مشروطيت، نهضت ملی کردن صنايع نفت و تجزيه ايران توسط روسيه با فتوای جهادکاشف الغطاء، ميرزای قمی و احمد نراقی عليه کفار روسی که با يورش روسيه به مناطق شمالی کشور انجام گرفت هنوز از خاطره ها بيرون نشده بود، اما شوربختانه به نظر ميرسد فرهيخته گان جامعه با اميد به معجزه ای در پايه گذاری نظامی همکاری کردند که بازده آن حاکميت 34 ساله ای گرديد که زير بنای فاجعه ای شد که امروز بر ميهن ما مسلط شده است.
نگاهی به روند شکل گيری نظامی که اکنون خامنه ای و بيت او فرمانروايان آن ميباشند رونوشتی است از کمونيسم استالينی و نازيسم هيتلری، هر چند ادعای حکومت علی ميکنند. اما من کرارا از دوران جوانی نهج الفصاحه پيامبر و نهج البلاغه علی را خوانده ام، اما در هيچ صفحه ای از آنها آنچه را که اين روز ها خامنه ای ومزدوران او ميگويند و عمل ميکنند نتوانستم نمونه ای بيابم. اما با کشتار افسرانی که به خاطر جلوگيری از کشتار هم ميهنان خود در روز 22 بهمن 1357 اعلام بیطرفی کردند، اين واقعيت را آشکار ساخت که الگويی از رژيمهای کمونيستی استالينی و نازيستی هيتلری در راه هستند. فتوای کشتارهای دهه 60 و 67 نمونه راستينی بودند که توشيح کننده اين پيش بينی بود.
شاهد راستين از اين پديده القاب و عناوينی است که هر روزه از کارگاه های لقب سازی خامنه ای بيرون ميآيد. با توجه به شخصيت و سرشت خامنه ای القاب و عنوانی که مزدوران  برای او تهيه ميکنند که روند آن مشابه شاهنشاهان قدر قدرتی است که خودرا سايه خدا اعلام ميداشتند. روضه خوانی که در مشهد با ترفيع مقام، امام جماعت مسجد پائين پای حرم امام رضا ميشود، بعد از پيروزی انقلاب با معرفی هاشمی رفسنجانی در کنار آيت الله خمينی قرار ميگيرد. بدون آگاهی،به مسؤليت اداره ضد جاسوسی سپاه و معاونت وزارت دفاع منصوب ميگردد. پس از درگذشت آيت الله خمينی به علت نامعلومی که هنوز آشکار نشده به توصيه هاشمی رفسنجانی به مقام رهبری کشور منصوب ميشود. اما اکنون بتدريج به القاب آيت الله خامنه ای، مقام معظم، مقام عظمی ،مقام فرزانه، رهبر انقلاب و بالاخره مقام عظمی فرزانه ولايت مطلق و رهبر انقلاب اسلامی مفتخر ميشود.
اگر استالين لئون تروتسکی را به قتل رسانيد، خامنه ای شخصی را که با توصيه خود، او را به مقام رهبری ميرساند، ميگويد باو اعتماد ندارم و به جنتی دستبوس فرح پهلوی دستور ميدهد صلاحيت او را تأييد نکند. همان سان که استالين و هيتلر رقبای خود را به قتل رسانيدند، و اگر به عللی تاکنون او را نکشته فرزندان او را زندانی ميکند. مزدوران او رکيک ترين کلمات را به دختر او نسبت ميدهند اما رهبر سخنی نمیگويد و اعتراضی نميکند و تذکری نميدهد. احتمالا به آنها پاداش يا ترفيع مقام نيز ميدهد.
سخنگوی شورای نگهبان ضمن اعلام اسامی واجدين صلاحيت ميگويد يکی از مواردی که در اعلام عدم صلاحيت در نظر گرفته شد، مربوط به سلامت کانديداها بوده است. منظور از سلامت بطور يقين درباره هاشمی رفسنجانی وسن او است که متولد سوم شهريور 1319 ميباشد. در اين صورت جنتی که متولد سوم شهريور 1305 است آيا صلاحيت  قضاوت کردن درمورد کانديداهای رياست جمهوری يا نمايندگان مجلس را دارد. قانون اساسی نظام خامنه ای (قانون اساسی فعلی، قانونی است که خامنه ای در سال 1382 با افزايش اختيارات ملی مطلقه فقيه تغيير داده شده است) که همه امور کشور بايد به فرمان و دستور او انجام شود، متولد تير 1318 يعنی يک سال از هاشمی جوان تر است، اما مسؤليت هايی را که طبق قانون برعهده دارد صد ها برابر مسؤليت رؤسای جمهور ايران ميباشد.
به اعتقاد اکثريت مردم ايران هاشمی رفسنجانی نيزيکی از اجزاء نظام ولايی ميباشد، اما خامنه ای علاوه بر اينکه درکشتارهای دگر انديشان  زمان خمينی شريک بوده است، مسؤليت غارت ها، کشتار، فساد، بيکاری و تهديد های خارجی، ناامنی و نارسايی در روابط داخلی و خارجی، فحشا و اعتياد، سستی اعتقادات مذهبی، همه درزمان رهبری خامنه ای بوده است که در هيج دوره از تاريخ ايران جزدر مقياس خيلی کوچکتر در زمان شاه سلطان حسين صفوی که  ملايان چون زمان رهبری خامنه ای قدرت فائقه کشور بودند، نبوده است. 
شرکت در انتخابات فرمايشی و غيرمشروع خامنه ای، تأييد همه جناياتی است که در بيست سال رهبری علی خامنه ای به وقوع پيوسته است.
سوم خرداد هزار سيصد نود دو