Text Box: از ميدان شهياد تا ميدان تحرير

روزعاشورای سال 1357 است. انتظار نميرفت  امروز روزی آفتابی و دلپذير باشد. ابر هايی که عصر ديروز درآسمان تهران بودند بتدريج از آسمان تهران پراکنده شدند وماه پس از چند شب بار ديگرتهران را چراغانی نموده است. ساکنين تهران از نيمه های شب بيدار بودند و خود را برای راه پيمايی امروز آماده ميکردند. 
جنب و جوش در خيابان های تهران از نيمه شب گذشته آغاز شده بود. دختران و پسران جوانی که تا چند روز پيش در فکر رفتن به سينما، تأتر و ميهمانی های دوستانه بودند امروز بيشترين کسانی که در خيابان ها ديده میشوند آنها هستند. با دعوت سازمانهای سياسی (جبهه ملی ايران، نهضت آزادی، فدائيان و مجاهدين خلق، حزب توده ايران، اتحاديه های روزنامه نگاران، کارگران و دانشگاهيان) قرار بود در روز جمعه گذشته راه پيمايی برای آزادی، استقلال وعدالت اجتماعی برگزار گردد. اما آيت الله خمينی از نوفل لوشاتو در بيانيه ای اعلام ميدارد که «راه پيمايی روز جمعه طاغوتی است، راه پيمايی واقعی در روز عاشورا بايد عليه طاغوت انجام گيرد. سازمان های سياسی نيز عليرغم ميل خود برای نشان دادن اتحاد همه ايرانيان در مبارزه با ديکتاتوری، آن را می پذيرند. 
با رياست جمهوری کارتر در امريکا و اعلام اجرای منشور حقوق بشر در کشور هايی که با امريکا روابط دوستانه دارند، و ايران نيزيکی از آن کشور ها است، فضای سياسی و اجتماعی درايران با تشکيل شب های شعر در انجمن گوته، انتشار روزنامه های مختلف و شبنامه ها، با درخواست اجرای آزادیهای فردی و اجتماعی،  آزادی زندانيان سياسی تغيير ميکند، همزمان آيت الله خمينی نيز با بيانيه های خود خواسته های مردم را بيان ميدارد، 
شاه برای نخستين بار با حضور در تلويزيون و مصاحبه با امير طاهری سردبير روزنامه کيهان اعلام ميدارد: «همه ايرانی ها در چهار چوب قانون اساسی ميتوانند از آزادی های فردی و اجتماعی بهره مند گردند، و من از اين پس هر ماهه از تلويزيون با ملتم سخن خواهم گفت و بازرسی شاهنشاهی نيز برای رسيدگی به تظلمات افراد از دولت يا هر کس ديگر تشکيل شده است. 
راه پيمايی امروز ساکنين تهران، خاطره راه پيمايی های دوران مبارزات مردم ايران برای ملی کردن صنايع نفت را دگز بار، در مقياس بزرگتری به ياد ميآورد. 
ارتش اعلام ميدارد، در صورتی که خرابکاری يا برخورد های فيزيکی در روند راه پيمايی به وجود نيايد در مسير راه پيمايان هيچ نيروی انتظامی نحواهند بود. راه پيمايی ازجنوب، غرب، شرق و شمال تهران به سوی ميدان شهياد(آزادی) است. شعار آغازين راه پيمايان «استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی» ميباشد. اما در ميانه راه از مساجد عده ای با در دست داشتن پلاکات ها و تصاويری از آيت الله خمينی که برای عده ای از راه پيمايان هنوز نا آشنا ميباشد، شروع به دادن شعار«استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» ميکنند که درشعار های راه پيمايان شکافی ايجاد ميشود و با اعتراض گروهی ازراه پيمايان مواجه ميگردد. اين گروه به قصد پاره کردن تصاوير دکتر شريعتی پرخاشگرانه به سوی جوانانی که آن را در دست دارند ميروند که با پرخاش دسته جمعی راه پيمايان روبرو ميشوند و ناچار موقتا عقب نشينی ميکنند.
سخنرانان درميدان شهياد ازبرخورداری آزادی وعدالت اجتماعی برای همه اقوام ملت ايران سخن ميگويند. اما يک روحانی که آخرين سخنران ميباشد روندگفتارهای پيشين را تغييرداده و درموردحاکميت ملت اسلام  درايران و جهان سخن ميگويد واجازه نميدهد قطعنامه ای را که از پيش به توافق همه سازمانهای شرکت کننده رسيده بود و حاوی تقدير از مبارزات آيت الله خمينی نيز بوده است، خوانده شود. او قطعنانه ای را ميخواند که منحصرا خود او درمورد آنها سخن گفته و کلا درمورد حکومت اسلامی و ملت اسلامی است.
اجتماع در ميدان تحرير قاهره
پيش از کودتای افسران آزاديخواه به رهبری جمال عبدالناصر درمصر، ملک فاروق مظهر فساد وارتشاء شاه و اخوان المسلمين حاکم بلامنازع مصر بودند. آخرين نخست وزير منتخب اخوان المسلمين پيش از قيام افسران ارتش مصر نحاس پاشا رهبرحزب اخوان المسلمين بود. بعد ازپيروزی دکتر مصدق درشورای امنيت سازمان ملل متخد، سازمانهای مردمی مصر ازدکتر مصدق دعوت ميکنند در بازگشت به ايران از مصر ديدن نمايد. دکتر مصدق نيز دعوت را می پذيرد. مردمی که شيفته آزادی و استقلال ميهن خود بودند از فرودگاه قاهره تا محلی که برای اقامت دکترمصدق وهمراهان اودر نظرگرفته شده بودبا شعارهای زنده باد مصدق، مرگ براستعمار و ديکتاتوری ازهيأت نمايندگی ايران استقبال ميکنند. اما برخلاف نزاکت بين المللی نحاس پاشا نخست وزير برای استقبال از کيهمان ملت مصر که پنجه در پنجه بريتانيای کبير انداخته بود و افتخاری برای ملت های در بند بريتانيا بود نيامد. چرا؟ چون مافيای اخوان المسلمين ساخته بريتانيا بود، و مصدق دربرابر آن قد علم کرده بود.
سالها از آن زمان ميگذرد، بعد از قيام افسران، جمال عبدالناصر کانال سوئز را ملی اعلام ميذارد. در روز اعلام اين خبر از دکتر مصدق نام ميبرد و او را رهبرملل شرق می نامد. استعمار همانگونه که دکتر مصدق را به جرم کوتاه کردن غارت انگلستان از منابع نفت ملت ايران به سه سال زندان انفرادی و تا آخر عمر در حصر خانگی نگه داشته شد، جمال عبدالناصر را نيز به گناه ملی کردن کانال سوئز همچون ياسر عرفات مسموم د به قتل ميرساند، اما وانمود ميکنند که به مرگ طبيعی در ميگذرد. سادات نيز ترور ميگردد و جانشين او حسنی مبارک ساليان بس دراز ديکتاتورانه با چماق ترور و وحشت مصر را زير کنترل ميگيرد و هرگونه جنبش آزاديخواهی را در نطفه خفه ميکند.
بهار عربی با قيام ملت تونس، نويد فرح بخشی برای ملت های اسير خودکامگان در جهان عرب ميداد. مصر بزرگترين و مهم ترين کشور دنيای عربی برای رسيدن به حقوق حقه خود به پا خاست، اما ديکتاتوران در همه گستره گيتی روش های يکسانی را برای سرکوب مردم بکار ميبرند. حمله اراذل با چاقو و دشنه به انسان هايی که حق طبيعی خود را طلب ميکردند. تيراندازی به مردم بی صلاح، حمله با ماشين به صفوف آنها، بازداشت و دستگيری معترضين و شکنجه در زندانهای مخوف امنيتی پاداشی بود که حسنی مبارک به ميهن دوستان مصر ميداد.
اما ملت مصر تصميم خود را گرفته بود. آنها به دنبال آزادی خود و هم ميهنان خود بودند. و روزی که جنازه نيمه جان حسنی مبارک که مصر را ازآن خود و وابستگان خويش می پنداشت را به دادگاه آوردند، همه جهانيان پايان قلدری ديکتاتور ديگری را در تلويزيون های خود  مشاهده گردند. اين جبر تاريخی برای همه ديکتاتورها در هر شرايط و هر موقعيتی که باشند گريز ناپذير خواهد بود.
انتخابات برای رسيدن به هدفی که ملت مصر برای آن قربانی داده بودند آغاز ميشود، اما به هرترتيب بار ديگر توده مردم جان به لب آمده از ديکتاتور، که بر باورهای دينی خود صادقانه پای بند هستند، رهبر اخوان المسلمين را با اعلام اينکه «من نماينده گروه خاصی نيستم. بلکه نماينده همه ملت مصر ميباشم» به قدرت ميرسانند. ولی هنوز بيش ازچند ماه از رسيدن به قدرت نميگذرد در قانون اساسی ای که به تأييد مردم مصر رسيده بود موادی ميافزايد و خود را ولی و قيم مردم مصر اعلام ميدارد. اما ديد کوته بينانه او نميتواند توان و عزم ملت مصر را برای رسيدن به آزادی به بيند. ميدان تحرير بار ديگر از توده های جان به لب رسيده از ستم خودکامگان به لرزه درميآيد و عليرغم توجيهات فريبکارانه مورسی مردم مصر در ميدانی که مظهر مقاومت ملت مصر بود مجددا گرد هم آمده و حق خود را طلبيدند، آنقدر مقاومت کردند تا مظهر فريب که در انديشه قيموميت ملت آژاديخواه و مبارز مصر در برابر موج عظيم جوانان متعهد و مبارز عقب نشينی ميکند.
آنچه در ميهن ما رخ داده است
انقلاب 22 بهمن 1357 که ارتش درراستای خواسته های ملت ايران اعلام بی طرفی کرده بودند به گل می نشيند و به عمر حاکميت شاهنشاهی پايان داده ميشود، اما هنوز بيش از چند روز نميگذرد که مردم ايران جنازه های افسرانی را که بخاطر جلوگيری از کشتار هم ميهنان خود اعلام بی طرفی کرده بودند، به عنوان نخستين قربانيان حاکميت در تلويزيون می بينند.
در دوازدهم اسفند ماه فدائيان خلق در تهران برگذاری راه پيمايی يا متينگی را اعلام ميدارد که با مخالفت خمينی مواجه ميشود، فدائيان بدون عکس العملی از برگذاری آن خودداری ميکنند.
جبهه دموکراتيک ملی که به سبب امضای توافقنامه « نظام اسلامی – ملی» دکتر سنجابی با خمينی در پاريس تصميم به جدايی ازجبهه ملی و اعلام تشکيل جبهه دموکراتيک ملی را داشتند طی اعلاميه ای از مردم درخواست ميکنند درچهاردهم اسفند به مناسبت سالروز درگذشت دکتر مصدق در احمد آباد حضور يابند. اما بر اساس نوشته مهندس بازرگان، خمينی با حضور مردم در احمد آباد مخالفت ميکند، موضوع در شورای انقلاب مورد مشورت قرار ميگيرد، نهايتا خمينی به شرطی موافقت خويش را اعلام ميدارد که فقط آيت الله طالقانی سخنران اجتماع باشد، که چنين شد. اين موضوع به آگاهی مردم رسانيده نميشود، و زمانی فاش ميگردد که «انقلاب در دو حرکت» مهندس بازرگان چاپ و منتشر ميشود و بعد از کمتر از يک ماه از کتاب فروشی ها جمع آوری ميشوند.
دکتر شايگان، يکی از شريف ترين ياران ملت ايران در درازای عمر خود، چند روز بعد از انقلاب برای ديدار از ميهن به ايران ميآيد که با مخالفت خمينی و اطرافيان او روبرو ميگردد، دليل مخالفت آنها اين بود که دکتر شايگان برای شرکت درانتخابات رييس جمهوری به ايران آمده است. تا جايی که دکترشايگان اعلام داشت او بيش از ده روز در ايران نخواهد ماند، و فقط در آخر عمر برای ديدن ميهن خود آمده است.
سازمان های سياسی از دکتر شايگان درخواست ميکنند، در گرد همآيی ای که دانشجويان دانشگاه آريا مهر در زمين چمن آن دانشگاه تشکيل خواهند داد سخنرانی نمايد. در همان روز، روزنامه آيندگان در مقاله ای از عملکرد اعضای کميته ها و نحوه برخورد آنها با مردم، مخصوصا خانم ها انتقاد کرده بود که به مجرد پخش روزنامه در کيوسک روزنامه فروشها کميته ای ها دفتر روزنامه را تصرف، کارکنان و نويسندگان آن را با وضعی خشونت آميز از دفتراخراج ميکنند. اين جريان به سرت در تهران پخش گرديده موجب خشم و ناراحتی عمومی ميشود.
در شروع اجتماع در دانشگاه، حتی پيش از اينکه دکتر شايگان در جايگاه سخنرانی قرار گيرد، عده ای به دانشگاه هجوم ميبرند تا به ضرب و شتم سخنران و حاضرين بپردازند، اما مصادف با گروهی از مجاهدين و فدائيان که خود را آماده کرده بودند ميشوند، و چون نيروی محافظين بيش از مهاجمين بود، انها متواری و سخنرانی ادامه می يابد.
دکتر شايگان در ضمن سخنرانی آموزنده خود، ظهور رايش سوم و عملياتی که نازی ها برای قلع و قمع مخالفين در آلمان کرده بودند، بيان ميدارد: که ا پيش از اينکه درخت فاشيسم جوانه زند بايد آن را خشک کرد، زيرا اگر احزاب و مردم آلمان از نخستين اقدامی که نازی ها در کشتار يهوديان نمودند جلوگيری می کردند فاجعه کشتار طبقات مختلف ديگر، کمونيست ها، سوسياليست ها، دموکرات ها و مخالفين در آلمانرخ نميداد، و  جنگ جهانی دوم که بيش از 50 ميليون کشته به جای گذاشت اتفاق نمی اقتاد.
دکتر شايگان بامداد فردای آن شب پيش از اينکه نيروهای فاشيسم به سراغ او آيند از ايران خارج ميشود. اما بازماندگان آنروز انقلاب، چون مردم قهرمان مصر در برابر حکومت آخوند ها مقاومت نکردند و نميکنند. اکنون نيز با آنکه حاکميت از درون پوسيده شده و موجوديت ميهن در خطر و طبقات فرو دست جامعه در نهايت درماندگی، فقر و گرسنگی و بيماری زندگی ميکنند. ملت ايران هنوز آرام و ساکت با درد های سترک خود که نظام اسلامی به آنها تحميل کرده مدارا ميکنند. و فرهيخته گان جامعه نيز که از دور و نزديک شاهد پوسيدن شيرازه حاکميت ملی هستند و سکوت مرگباری همه را و همه جا را فرا گرفته و پس از سی و سه سال هنوز نميدانيم با موريانه ای که پايه های وجود ميهن و هم ميهنان ما را بهم ميريزد چه بايد کرد...