Text Box: نامه ای به حجت الاسلام محمد خاتمی

من مصاحبه شما را با خبرنگار «تاريخ ايرانی» درمورد روند نشريه کيهان از زمان محمد رضا پهلوی، اوايل انقلاب اسلامی تا حال، با آنکه خود در روند آن بودم ،خواندم و از ديدگاه شما درمورد آن آگاهی يافتم.
در آن مصاحبه نکاتی است که لازم ديدم آنها را همانطور که خود در مصاحبه گفته ايد موشکافی کنم تا درسی باشد برای آيندگان تا دگر بار در دام فريب قرار نگيرند. 

درباره تاریخ سیاسی ایران گفته بوديد «اینکه ۱۰۰، ۱۵۰ سال است که ملت ما برای آزادی، استقلال، پیشرفت و دموکراسی قیام کرده است، و اوج آن در انقلاب اسلامی بود که خوشبختانه همسویی این خواست ‌ها با هویت فرهنگی اکثریت که دینی است، مورد توجه قرار گرفت، اما چرا هیچ‌ گاه موفقیت کامل نداشتیم؟  .... موفقيت امام به اين دليل بود که می گفت «اسلامی را که من معرفی می کنم هم آزادی می‌دهد، هم استقلال و هم پیشرفت. من اسلامی که به شما می‌گویم همانطور که یک شیعه حق دارد، غیرمسلمان هم به عنوان یک شهروند دارای همه حقوقی است که ميتواندداشته باشد». منتهی ما، روشنفکران و نخبگان جامعه بجای بستر سازی، بجای بالا بردن آگاهی جامعه که این خواست آگاهانه شود، بیشتر به جان هم افتادیم و از دل این درگیری‌ ها چیزی برخلاف خواست ملت درآمد.

جناب خاتمی، من شما را انسانی صادق ميدانم، به همين دليل مبادرت به نوشتن اين نامه کرده ام. اگر غير از اين بود هيچگاه بدان توجه نميکردم، همانطور که به دروغ ها و سخنان نابخردانه مسؤلين نظام اسلامی توجهی نمی نمايم. آيا به ياد داريد هنوز بيش از چند روز از موفقيت انقلاب اسلامی نگذشته بود در اهواز يک مسيحی اغذيه فروش را به جرم داشتن گوشت خوک در فروشگاه خود اعدام کردند، و هيچ يک از مسؤلين نظام مسببين اين جنايت را مجازات يا حتی محاکمه نکردند.

باز هم بايد نکته  ديگری را بيان دارم، شايد شما نيز مشابه آن را شنيده باشيد. يکی از همکاران من که خانمی مسيحی بود در روزهای اوليه انقلاب به درخواست بيمارستان هزار تختخواب (امام خمينی فعلی)  همراه چند نفر از همکاران ديگر برای دادن خون ميرويم. پرستار مسؤل خونگيری بعد از اطلاع  ازمسيحی بودن خانم از گرفتن خون او طفره ميرود ودليل آن را غيرشرعی بودن تزريق خون غير مسلمان به مسلمان  ميداند!  وقتی به رئيس بيمارستان مراجعه کرديم او نيز کار پرستار را تأييد کرد.

در مورارد ديگر وقتی گزازش تبعيضات مشابهی نسبت به اقليت های زرتشتی، يهودی و مسيحی را به اطلاع امام ميرساندند و آن را با گفته های ايشان دربيانيه ها و مصاحبه های نوفل لوشاتو  مغاير می دانستند، امام در پاسخ اظهار ميداشتند « آنها خدعه بوده است»! و آقايان ابراهيم يزدی و بنی صدر نيز کرارا اعلام داشته اند که آنها اعلاميه های امام را تهيه ميکردند. از اين رو برای من که شما را انسانی منصف و صادق ميدانم تعجب آور است که در مصاحبه خود امام را تبرئه می کنيد.

آقای خاتمی، من در تمام دوران عمرخود فقط چهار يا پنج بار درانتخابات شرکت و رأی داده ام، يکی از آن موارد انتخابات دوره دوم رياست جمهوری شما بود که تقريبا چهل ميليون ايرانی برای اولين بار در انتخابات نظام اسلامی شرکت و به شما رأی دادند که سبب ناراحتی رهبر ميشود. حتما آن را  با تعداد آرايی که در انتخابات پيش به خامنه ای و رفسنجانی داده بودند مقايسه فرموده ايد. در مقابل شما برای آنها چه کرده ايد؟ و چگونه به رأی دهندگان خود پاسخ داديد؟ اگر عواملی مانع انجام وظايف قانونی شما که در قانون اساسی نظام اسلامی وجود دارند شده اند چرا به رأی دهندگان خود اعلام  نداشته ايد که مسؤل آن چه کسی ميباشد؟ چرا وقتی قانون مطبوعات نمايندگان دوره ششم مجلس شورای اسلامی که اکثريت آنها نمايندگان منتخب مردم بودند، در سطح مجلس مطرح گرديد و با حکم دولتی که آقای خامنه ای بود، از طرح آن جلوگيری به عمل آمد، شما نه به عنوان يک رئيس جمهور منتخب مردم و هم حزبی نمايندگان، بلکه به عنوان يک ايرانی آزاديخواه حتی يک کلمه اعتراض نکرديد؟ آن روز ها نه حتی يک ملی گرا اجازه فعاليت داشت، نه از حزب توده، فدائيان ومجاهدين خلق اثری و نه جنگی در کار بود. يعنی همان گروه هايی که شما آنها را مسؤلين انجام نشدن رفورم هايی که امام وعده های آنها راداده بود، ميدانيد!

در اينجا از ماجرای کشتارهای بدون محاکمه کودکان و نوجوانان  به فرمان امام  اشاره ای نمی کنم و نمی پرسم به چه گناهی آنها را شکنجه و اعدام کردند؟ به جرم فروش يک روزنامه، يا پخش يک شبنامه؟

 تجاوز به دخترانی که در استان های مختلف کشوربازداشت، و بعد از تجاوز به عنوان اينکه اگر باکره اعدام شوند به بهشت خواهند رفت! مبادرت به زشت ترين وغيرانسانی ترين کارها کردند، که متأسفانه به پای دين ميگذاشتند؟ آيا اين رفتار های غير انسانی را به نام دين انجام دادن، ضربه زدن به دين و باور های مردم نميباشد؟

آقای خاتمی، روزهايی که درزمان زمامداری شما قتل های زنجيره ای رخ داد و شريف ترين افراد و سرمايه های ملت ايران به دست دژخيمان وزارت اطلاعات و امنيت! به قتل رسيدند، و يا وقتی که مبادرت به قتل دانشجويان به بهانه اهانت به نظام مقدس اسلامی کردند،اگر شما خود را منتخب ملت ايران ميدانستيد و با آنها موافق نبوديد می بايست ازمقام خود استعفا ميداديد و بدين ترتيب مخالفت خود را با آن کشتارهای بی رحمانه اعلام ميداشتيد وفقط به اين نام که «من فقط يک تدارک چی هستم» قناعت نميکرديد، شايد ممکن بود به جرم اهانت به «مقام رهبر معظم» محکوم به زندان شويد ويا اگرمشابه ساير همرزمان خود به مرگ محکوم می شديدف اما زير بار ننگ نمی رفتيد.

هم ميهن عزيز آقای خاتمی، من بارها درزمان کودکی از روحانيونی که برای روضه خواندن به منزل پدر و مادرم ميآمدند شنيده بودم که امام سوم ما شيعيان وقتی در برابر حکومت جبار يزيد قرار گرفت فرياد زد «وای بر من اگر ذلت را بپذيرم» و يا خطاب به سربازان دشمن که مصمم به قتل او بودند: «اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد». آيا نمی بايست درسی برای ما که ادعای شيعه بودن می کنيم باشد؟

عليرغم همه اين مسیايل من هنوز به شما باوردارم و معتقد هستم که فردی آزاده و دلسوز مردم و ميهن خود هستيد. بدين جهت از شما ميخواهم دگر بار هر زمان مبادرت به مصاحبه و سخنرانی ميکنيد به ياد داشته باشيد به اعتماد مردم هميشه  ميتوان پاسخ داد. حقايق و واقعيت ها را به مردم گفت، هرچند آنها خود نيز ميدانند، و از ماهيت و مأموريت رسانه هايی مشابه کيهان و کسانی که اداره کننده واقعی آن هستند آگاهی کامل دارند.