Text Box:  تاريخ تکرار ميشود 

در بررسی تاريخ ايران با رخداد ها و فراز و نشيب هايی روبرو ميشويم که به نظر ميرسد از هم نمونه برداری شده است. اين رخداد ها درمورد خودکامگان تاريخ بيشر و گاهی کاملا مشابه ميباشند.
رضا شاه پادشاهی بود که بنا به گفته  محمدرضا، توجه بگفته هيچ کس نميکرد (خود او نيز چنين بود) خودکامگان حتی به کسانی که راه گشای آنان برای رسيدن به قدرت باشند نيز تبعيض قايل نميشوند. تيمور تاش و علی اکبر داور دو نفری بودند که بيشترين تلاش را برای تثبيت پادشاهی رضا خان نمودند، اما پايان کار آنها چنين بود: تيمور تاش در زندان به دستور شاه به قتل رسيد و علی اکبر داور پيش از اينکه فرمان قتل او صادر شود، خودکشی ميکند.
سرنوشت رضا شاه نيز چون ساير خودکامگان پايان خوبی نداشته است. بعد از اشغال ايران در شهريور 1320 سفير بريتانيا نامه ای به رضا شاه ميدهد »ممکن است اعليخضرت لطفا از سلطنت کناره گيری کرده و تخت را به پسر ارشد واگذار نمايند. ما نسبت به وليعهد نظر مساعدی داريم و از سلطنت او حمايت خواهيم کرد. اما مبادا اعليحضرت تصور کنند راه حل ديگری وجود دارد«.
محمد رضا شاه نيز با هويدا چنين کرد، بعد ار دوازده سال اجرای دستور، او را زندانی ميکند تا به حکم خلخالی، توسط غفاری از پشت سر به قتل برسد.
هاشمی رفسنجانی و خامنه ای مشابه دو يار دبستانی ظاهرا همواره پشتيان و يار يکديگر بودند. بعد از مرگ خمينی در مجلس خبرگان هاشمی به عنوان رئيس مجلس خبرگان، خامنه ای را به مقام رهبری ميرساند. 
در جلسه ای که آقای هاشمی با استانداران دوره اصلاحات داشت درمورد ارتباط خود با خامنه ای ميگويد: من آقای خامنه ای را ازمشهد به تهران آوردم و با دوستان در شورای انقلاب صخبت کردم و به شورا بردم. بسياری از دوستان با سابقه انقلاب از اين کارمن گله کردند، اما من گفتم حضور ايشان لازم است. مراحل بعد را هم که خود ميدانيد چگونه بوده؟ اما مسائلی که در اين سال ها پيش آمده موجب شده که ايشان به من اعتماد نداشته باشند، اگر چه من راه برون رفت کشور را گفته ام. 
استانداران سابق تلاش کردند آقای هاشمی را برای شرکت در انتخابات رياست جمهوری قانع کنند اما ايشان شرکت خود را بعلت عدم اعتماد رهبری منتفی دانستند! آقای هاشمی گفتند دردوران سازندگی مهندسی رزمی سپاه امکاناتی از جنگ داشت که درسازندگی کشور ميتوانست مؤثر باشد، از اينرو ما پروژه هايی مثل راه سازی را به آنها داديم، هم برای کشور مفيد بود، هم برای سپاه. اما حالا سپاه نبض اقتصاد و سياست خارجه و داخله را در دست گرفته و به کمتر از کل کشور راضی نيستند!
در مورد حضور اصلاح ‌طلبان در انتخابات آینده هنوز نشانه ای وجود ندارد. شاخه خارج از کشور مجاهدین انقلاب اسلامی، در بيانيه ای اعلام داشته »هیچ نشانه‌ای دال بر اراده حاکمیت برای تجدیدنظر در نحوه اداره کشور و برگزاری انتخابات آزاد و دموکراتیک بچشم نمی‌خورد. زيرا در صورت تضمین سلامت انتخابات، شانس پیروزی کاندیدای اصلاح‌طلبان بسیار زیاد است. درچنین انتخاباتی اگر آقای خاتمی باشد، پیروزی قاطع از آن اصلاح ‌طلبان خواهد بود.»
 
دولت احمدی نژاد، دولتی که آقای خامنه ای کرارا از صداقت، مديريت و اسلاميت او سخن گفته و کرارا اعلام داشته، هر دولتی که به خارج از ايران ميرفته، خاطر مبارک ايشان تا بازگشت نگران بود که آنها چه دسته گلی به آب دهند، اما در سفر های احمدی نژاد خاطر ايشان آسوده بود و نگرانی از آن نداشتند. او »دولت امام زمانی« بود و  هاله نورحول سر مبارک ايشان در طيران.
اما اکنون زمانه برگشته، جيره خواران سفره ولايت امام، مشکلات کشور را، از تحريم جهانی تا بيکاری، سقوط اقتصاد، سستی اساس خانواده و خود فروشی، تعطيلی همه کارگاه های توليدی ره آورد دولتی است که مقام  ولايت او را بهترين دولت های همه اعصار ميدانسته است. گاهی اين سؤال پيش ميآيد کانديدا هايی که محارم بيت رهبری هستند (ولايتی، قاليباف، حداد عادل) که اين روز ها از رئيس جمهور انتقاد ميکنند، در طول هشت سال گذشته کجا بوده اند؟ با مقامات حساسی که داشته اند مشاور  امور خارجی رهبر، مقام امنيتی و شهردار کلان شهر تهران، رئيس مجلس شورا که کل امور کشور را زير نظر داشته اند، انتقادی از او را روا نميداشتند، هرکس انتقادی ميکرد سر و کارش با مقامات امنيتی، زندان، تبعيد و ده ها مشکل ديگر به دنبال داشت.
اين آقايان که تهديد احمدی نژاد به استعفا وبه تأخير انداختن انتخابات را گناهی غير قابل بخشش ميدانند چرا وقتی آراء موسوی و کروبی به فرمان خامنه ای ناديده گرفته ميشوند و بزرگترين بحران تمام طول عمر  نظام ولايی رخ ميدهد وجنايات پس ازآن در رسانه های سراسرجهان پخش ميشوند وبزرگترين بی آّبرويی بعد ازکشتار دهه شصت به پای نظام جمهوری اسلامی درتاريخ نوشته ميشود، سکوت ميکنند واعتراضی نکردند؟ و آن را فتنه دانستند.
آقای خامنه ای هنوز نميخواهد بپذيرد که همه نابسامانی ها و بحران هايی که طی هشت سال گذشته رخ داده مسؤل اصلی خود او بوده است. وقتی ميگويد » هروقت چيزی ميگويم آن يک دستوراست« يعنی بايد اجرا شود« چه انتظاری داردکه مردم ايران باورکنند که عملکرد احمدی نژاد دستورات ولی فقيه نبوده است؟ احمدی نژاد به عنوان يک مجری دستورات نادرست در پيشگاه مردم ايران و تاريخ مجرم است، اما مجرميت او خلافکاری و دستورات نادرست آقای خامنه ای را توجيه نميکند.