Text Box:  فجايعی که فراموش نخواهند شد

با اطمينان ميتوان گفت اکثريت ايرانيان از گزارش رئيس جمهور درباره  شرايط حاکم بر مسايل اجتماعی، اقتصادی و سياسی ايران آگاهی کامل داشته و بخوبی ميدانند چه فاجعه دهشتناکی در دولت نهم و دهم شکل گرفته که سالها فشار آن بر چگونگی زندگی طبقات ميانی و فرودست ايران اثر خواهند گذاشت  و سالهای زيادی لازم است تا شايد بخشی از آنها  اصلاح گردند. 
با توجه به عکس العمل خامنه ای درتقدير از احمدی نژاد، مردم کرارا ازخود می پرسند " آيا رهبر که بر اساس قانون اساسی نظام ولايی که او مسؤل و تصميم گيرنده  همه سياست های خرد و کلان نظام ميباشد، آيا از اين فجايع آگاهی دارد يا نه؟ و اگر آگاهی کامل نسبت بآنها دارد طرح اين مسايل که: 
"به پاس خدمات و زحمات هشت ساله، جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد اين لوحه تقدير به شما اهداء ميگردد"  و ادامه  آن "جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد،با توجه به تلاش های با ارزش هشت ساله جنابعالی در مسؤليت خطير رياست جمهوری اسلامی ايران و تجارب فراوانی که دراين مورد آموخته ايد شما را به عضويت مجمع تشخيص مصلحت نظام  منصوب می نماييم".
و زمانی که سوء استفاده  از منابع ملت ايران و اعمال زيان بار احمدی نژاد توسط عده ای از دلسوزان ملت فاش می شوند، خامنه ای که خود را مرجع مذهبی ميداند برای متوقف ساختن افشاگری فتوای ميدهد:
"گزارش دادن ظلم مسؤلين به مراکز ومراجع مسؤل برای تعقيب وپیگيری بعد ازتحقيق و اطمينان نسبت به آن اشکال ندارد، و حتی اگر از مقدمات نهی و منکر محسوب شود واجب میگردد . ولی بيان آن در برابر مردم وجهی ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعيف دولت اسلامی شود، حرام است!" و نهايتا با تهديد فرمان ميدهد" اينقدر مسايل را کش ندهيد".
بعد از انتخاب آقای روحانی به رياست جمهوری و قول او که صد روز پس از انتخاب شرايط حاکم بر کشور را به اطلاع هم ميهنان خواهد رسانيد، عليرغم فتوای خامنه ای بخشی از حقايقی را که درپشت پرده عملکرد احمدی نژاد پنهان شده است را آشکار ميسازد.
هرچند با فتوای رهبر آقای روحانی نمیبايست به خاطرحفظ آبروی نظام اسلامی پرده از کارهای خلاف دولت نهم و دهم برميداشت، اما آش آنقدر داغ و شور بود که نميشد از بازگويی آن چشم پوشيد. در اين راستا طبق قراری که با مردم ايران داشت 100 روز بعد از تشکيل کابينه خطاب به ملت ايران اعلام ميدارد: 
درزمان دولت آقای احمدی نژاد درحالی که ما به سمت تحريم ها ميرفتيم ودولت نيز ازاين موضوع آگاهی داشت، پياپی  میگفت اين تحريم ها فقط کاغذ پاره هايی هستند، درحالی که وابستگی اقتصادی کشور به واردات از خارج هر روز بيشتر و بيشتر ميشد، و به جای استفاده از محصولات و فرآورده های داخلی که می توانست وسيله ای برای ذخيره ارز جهت واردات کالا های ضروری و حياتی که  امکان تهيه آنها در کشور ممکن نبود صرف شوند. نتيجه اين تصميمات کاهش ظرفيت اشتغال کارگران ايران، در برابر افزايش ميزان اشتغال در کشورهای چين و کره ميگرديد.
بر اساس گزارش رئيس جمهور، در سال  1384 واردات ايران رقمی برابر 38 ميليارد دلار بود، که در سال 1390 اين رقم به 75 ميليارد دلار افزايش می يابد، که بازده آن برای کشورمشکل آفرين بوده است. در حالیکه درفاصله سالهای 1384 تا 1390 دولت بيشترين درآمدرا درهمه دوران تاريخ ايران داشته، درپايان بدهکارترين دولت در تاريخ ايران نيز بوده است. تعهدات مسافرتهای استانی دولت احمدی نژاد که آن را يکی ار افتخارات دولت خود ميدانست، نيز اکنون در مرحله ای است که با امکانات موجود اجرای آن تعهدات به 16 سال کار و تلاش پياپی نياز دارد.
در آغاز دولت احمدی نژاد، کشور ايران از لحاظ توليد گندم خودکفا بوده ايم، اما از آغاز دولت نهم به واردات گندم هرساله يک ميليون افزايش می يابد، بطوری که اکنون هر ساله نياز به وارد کردن 7 ميليون تن گندم می باشيم.
افزايش تورم تا مرحله 36% که بازده  قرضه های کلان ازبانک مرکزی به بهانه اجرای پروژه مسکن مهربوده است. همراه با اين گزارشات تقريبا يک ماه پيش روزنامه شرق در گزارشی اطلاع ميدهد که در ماه های مرداد وشهريور پيش از جايگزينی کانديدای رئيس جمهور روحانی درسازمان تأمين اجتماعی براساس "هزينه های غيرمشمول"مصوب دولت نهم اعضای هيأت مديره سازمان تأمين اجتماعی عليرغم کسر بودجه که پرداخت مستمری ماهيانه بيمه شده گان مواجه با کمبود شده است، سازمان مبلغ 830 ميليون تومان به عنوان پاداش به اعضای هيأت مديره و هيأت امنای سازمان (که همگی از وابستگان احمدی نژاد هستند) پرداخت می نمايد. 
نوربخش رئيس جديد سازمان تأمين اجتماعی کسر بودجه سازمان را درسال جاری برابر پنج هزار ميليارد تومان اعلام کرده است.
اين نمای بخشی از بذل و بخشش های دولتی است که رهبر آنرا خدمت گذار ترين دولت های تاريخ ايران اعلام ميدارد. چه کسی مسؤل اين بی عدالتی ها و حيف و ميل غارتگرانه منابع ملی مردم ايران ميباشد؟ شايد سرگذشت ژنرال پتن سردار ملی فرانسه در جنگ اول جهانی که در جنگ دوم با اين فکر که ازويرانی فرانسه جلوگيری نمايد در برابرهجوم ارتش نازی بعد از شکست خط ماژينو تسليم ميشود. اما پس از جنگ در دادگاه ملت فرانسه بجرم همکاری با آلمان محکوم به مرگ ميگردد، ولی به علت خدمات شايسته ای که در جنگ اول جهانی به فرانسه نموده بود و به سبب کهولت سن دادگاه عالی محکوميت مرگ او را تبديل به زندان ابد میکند.
اما در ايران شخصی که برای حفظ قدرت و تضمين ادامه آن درهشت سال رياست جمهوری خود کشور را با خلافکاری و بذل وبخشش های کلان بدون احساس مسؤليت به سراشيبی ميکشاند که ساليان دراز زمان ميخواهد تا شايد به محلی برسد که پيش ازاو بوده است. و درهمان شرايط اگر فردی برای تأمين لقمه نانی برای خانواده خويش به علت بيکاری ناچار مرتکب دزدی يا قاچاق شود، محکوم به مرگ يا قطع دست ميگردد، به چه دليل و بچه عنوان آن غارتگر و خلافکار بزرگ را نه فقط محاکمه نميکنند، بلکه به علت خيانت های هشت ساله، مورد تقدير قرار ميگيرد. وچگونه اعضای مجلس خبرگان حاضر ميشوند در کنار چنين خطا کاری بنشينند و خم به ابرو نياورند؟ 
اما نه آقای روحانی، نه هيج رسانه دولتی وغير دولتی، هيچ گاه نگفته و ننوشتند درحالی که در اکثر روستا های ايران روستائيان حتی آب سالم برای نوشيدن ندارند، تابستان و زمستان يا زير چادر يا در فضای باز با رنج و سختی زندگی ميگذرانند. در شهر های بزرگ نيزگروه قابل ملاحظه ای از هم ميهنان ما در زباله دان های کنار خيابان به دنبال غذا ميگردند. دولت های ايران اعم از اصولگرايان يا اصلاح طلبان منابع مالی ملت ايران را صرف ساخت مدرسه و بيمارستان در عراق و ساخت ساختمان های لوکس بر روی ويرانه های باز مانده از جنگ در لبنان و پارک های زيبا برای تفريح و رقصيدن جوانان و توريست های لبنان در فضای باز با آبشارهای مصنوعی، گلها و سبزه ها  و درختان نادر در کشورهای عربی برای تفريح شيعيان لبنان بنا ميگردد، احتمالا با اين هدف که اطراف آن با تصاوير خمينی و خامنه ای و احمدی نژاد مزين شوند.  
در پشت پرده اين سناريو چه عواملی نهفته هستند؟ لاريجانی رئيس قوه قضائيه حصر خانگی و زندان های طولانی برای معترضين کودتای سال 88 را توجيه پذير ميداند. جنتی رئيس شورای نگهبان و رئيس بسيج  و احمد خاتمی که بدنام ترين عناصر نظام ولايی هستند،حصر خانگی را کمترين مجازات برای خانم رهنورد، مهندس موسوی وحجت الاسلام کروبی ميدانند و اعدام آن ها را توصيه ميکنند. اين افراد اجازه گفتن اين سخنان را از چه منابعی به دست ميآورند؟ احتمالا فقط بيت رهبری و شخص خامنه ای است که ميتواند اين فرامين را به آنها ديکته کنند، تا آنها نيز طوطی وار آنها را بزبان آورند. اهداف بيت رهبری از اين نفاق افکنی چه ميباشد؟ آيا رهبر نميتواند اين واقعيت را درک کند که حماسه مردمی درانتخابات بيست و چهارم خرداد به سبب توصيه  او نبوده است، بلکه اميدی بود که سحنان و وعده های دکتر روحانی در سخنان خود به مردم ايران داده بود. 
حامنه ای هرگز نبايد فراموش کند که هنوز خونهای جوانان اين سرزمين که در خرداد سال 88 به دستور او بر سطح خيابانهای تهران و شهرستان ها و زندان های کهريزک ريخته شده ، زدوده نشده اند. و نرمشی را که جهان غرب در برابر نمايندگان ايران در ژنو نشان دادند، نه از بيم "مرگ  بر امريکای" او و ذوب شدگان درولايت بوده، بلکه مشاهده ميليونها ايرانی بودکه به دکتر روحانی رأی دادند. شرکت مردم ايران درانتخابات نشانه آن بودکه پشتوانه روحانی، اکثريت ملت ايران اعم از آذری، بلوچ، ترکمن، لر، عرب، فارس، طبری، کرد و گيلک بوده اند. آنها هستند که تضمين کننده استقلال و حاکميت ملی ايران بوده وهستند، نه سرداران وبسيجيانی که قاتلين شهدای کودتای سال 88 او ميباشند. رأی به روحانی در حقيقت نشان دهنده عدم اعتماد ملت ايران به خامنه ای است، ريرا او مسؤل همه نارسايی ها، کشتارها و غارتگريها ميباشد. اين واقعيتی است که همه مردم ايران و جهانيان نيز بدان آگاهی دارند.
مردم ايران، مردمی صلج دوست و انسان دوست هستند. فرهنگ و روحيه مردم ضمن پايبندی به مليت و ميهن خود، صلح دوست، حقيقت جوی ومهرورز هستند. است. هرچند آنها هيجگاه حاضر نخواهند شده پاسخ کشتار هم ميهنان خود را با کشتار مزدوران نظام بدهند، اما تاريخ شاهد صادقی است و اين درس تاريخ است که پايان کار همه ستم گران و جدا شدگان از مردم روزی با خفت و درماندگی به پايان خواهند رسيد. اين جبر تاريخ است.