Text Box: خون سياوش ديگری، بر دامان مسؤلين نظام

خاطره دردناک مرگ هزاران ايرانی بی گناه، ازجوان چهارده ساله تا پير مردهشتاد ساله که نخستين آن ها افسرانی بودند که با اعلام بی طرفی ارتش، حکومت را دراختيار آيت الله خمينی بنيان گذار نظام مرگ وترور گذاردند، اما در بيست پنجم بهمن 1357 به فتوای شيخ صادق خلخالی در مدرسه علوی به جوخه اعدام سپرده شدند. تا آخرين آن، ستار بهشتی در روز 19 آبان 1391 در زندان اوين به جرم وبلاگ نويسی ميباشد که به دستور فدائيان ولايت به خاک سپرده شد، که خون پاک او همراه با خون هزاران بی گنها چون او ، همواره بر دامان رهبران نظام  و اوراق تاريخ و خاطره نسل های امروز و آينده ايران باقی خواهد ماند.
بر اساس گزارش رسانه های غير دولتی در ايران، در تاريخ نهم آبان ماه ستار بهشتی، ۳۵ ساله، وبلاگ نويس در خانه خود در شهرک رباط کريم، توسط پليس فضای توليد و تبادل اطلاعات، موسوم به پليس فتا، به اتهام اقدام عليه امنيت ملی از طريق فعاليت در شبکه های اجتماعی و فيس بوک بازداشت و در  روز نوزدهم آبان مقامات زندان با خانواده او تماس ميگيرند و بدون اینکه علت مرگ او را بيان دارند، مرگ او را به اطلاع خانواده او ميرسانند. و تهديد ميکنند در صورت صحبت کردن با رسانه ها دستگیر خواهند شد. در حال حاضر اعضای خانواده این وبلاگ نویس به صورت غیر رسمی در حبس خانگی به سر می برند. 
در روز يکشنبه ۲۱ آبانماه، صادق لاريجانی، رييس قوه قضاييه در بيانيه ای اعلام ميدارد، «دستور قاطع و ويژه» برای رسيدگی به مرگ ستار بهشتی، وبلاگ نويس زندانی، صادر کرده است. محمد جواد لاریجانی رئيس ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی که از نهاد های زير مجموعه قوه قضاييه است در بيانيه خود ميگويد:
پيرو گزارش های دريافتی درمورد فوت آقای ستار بهشتی در زمان تحقيق از وی در اداره پليس، اين مسأله را با جديت کامل پيگيری کرده و خوشبختانه با دستور قاطع و ويژه صادق آملی لاريجانی، رییس قوه قضائيه، تمام ابعاد قضيه تحت بررسی دقيق قرار خواهند گرفت که نتايج اين تحقيقات به زودی از سوی سخنگوی قوه قضائيه و ساير مسؤلان ذيربط به اطلاع عموم مردم خواهد رسيد. 
ساعاتی پيش از صدور بيانيه ستاد حقوق بشر، مجلس شورای اسلامی از تشکيل کميته ای برای رسيدگی به دلايل مرگ ستار بهشتی خبر ميدهد. احمد توکلی، نماينده تهران در مجلس، صمن انتقاد از قوه قضاييه  گفته است توصيه میکنم به جای سختگيری به وبلاگ نويسان، به دنبال مسؤلان و صاحب منصبان فاسد و متهم به فساد باشيد که اين گونه بلاها را به سر مردم می آورند. 
اين نخستين بار نيست که مخالفان در ايران در زندان‌ها جان خود را از دست میدهند. بطور مسلم مرگ افرادی چون هدی صابر، محسن روح الامينی، محمد کامرانی، امير جوادی فر، رامين آقازاده قهرمانی، زهرا کاظمی، زهرا بنی يعقوب، اکبر محمدی و اميدرضا ميرصيافی در زندان ها از خاطر ملت ايران زدوده نخواهند شد.
در سال های اخير اخبار مربوط به مرگ يا کشته شدن افراد زندانی بارها منتشر شده است که در اين زمينه میتوان  درباره مرگ شماری از این زندانیان پرونده های قضایی تشکیل شده ولی تاکنون نتیجه ای در پی نداشته است. 
روز شنبه درنامه ای که از طرف ۴۱ زندانی سياسی زندان اوين درباره مرگ ستار بهشتی منتشر شد گفته شده بود زمانی که ستاربه بند ۳۵۰ آورده شد آثار شکنجه درتمام قسمت های مختلف بدنش مشهود بود. وی درشرايط کاملا دردناک و مجروحی قرار داشت. 
به گزارش کلمه، این زندانیان سياسی در نامه خود نوشته‌اند که اتهام ستار بهشتی نوشتن مطالبی انتقادی درباره مقامات جمهوری اسلامی در وبلاگ شخصی ‌او بوده است.

زندانیان سياسی جزئیاتی را هم درباره نحوه رفتار با ستار بهشتی در زندان در نامه خود آورده‌اند. طبق این نامه، وی در حضور افراد در بند ۳۵۰ اظهار داشته که در مقر پليس امنيت از سقف آويزان شده و در همان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. سپس پليس دست و پا های وی را به صندلی بسته و مجددا وی را مورد ضرب و شتم قرار ميدهند. در مواقعی دست های وی را با دستبند بصورت قپانی بسته و کتک می زدند و در مواقعی ديگر وی را بر روی زمين انداخته و با پوتين ضربه های شديدی به سر وگردن وی وارد میکردند در ضمن اين شکنجه ها، زشت ‌ترين فحش های رکيک ناموسی نيز نثار وی میشده است و مکررأ تهديد ميکردند که وی را خواهند کشت. 

به گزارش کلمه عليرضا رجايی، سيد عليرضا بهشتی شيرازی، عماد بهاور، اميرخسرو دلير ثانی، سيد محمدعلی دادخواه، عبدالفتاح سلطانی ، ابوالفضل قديانی، عبدالله مومنی و محسن ميردامادی از جمله زندانيان سياسی امضا کننده اين نامه هستند. 
اين زندانيان سياسی گفته اند که ستار بهشتی به دليل ناراحتی دست به سختی قادر به نوشتن بود. ولی با اين حال طی شکايتی به مسؤل بند ۳۵۰ در چند سطر وضعيت خود و برخورد های پليس امنيت با خود را نوشته و خواهان پيگيری آن شد. 

این ۴۱ زندانی سياسی درادامه نوشته ‌اند ستار بهشتی درزمانی که در بند ۳۵۰ بود به دليل غير عادی بودن شرايط جسمی دو بار به بهداری زندان اوين اعزام شد و پزشک بهداری نيز وضعيت وی را مشاهده کرده است.
اين زندانيان می گويند: روز ۱۱ آبان ۹۱ ستار را مجددا از بند ۳۵۰ به پليس امنيت منتقل کردند. او هنگام رفتن بسيار نگران بود و به افراد بند گفت اين ها قصد کشتن مرا دارند. ۴ روز پس از انتقال وی خبر مرگ او به خانواده ستار داده شده است. 

بنا به گزارش کمپین حقوق بشر ايران: مأموران امنیتی دربازديد از خانه ستار بهشتی، همه تلفن هایی را که خانواده ستار در اختیار داشتند از آنها گرفتند. و افرادی از اعضای خانواده که تلفن همراه داشتند و گرفته نشده بودند، شماره های آنها را یادداشت ميکنند، تا آنها را کنترل کنند. در کوچه اطراف منزل خواهرستار چهار ماشین که در هر کدام سه چهار نفر مأمور نشسته اند، رفت و آمد افراد را به خانه کنترل میکنند. در ضمن از ورود همسایه ها نيز جلوگيری می کنند و فقط جمعی از اعضای نزدیک به خانواده که حدود بیست نفر میشوند و در مراسم تدفین هم حضور داشته اند میتوانند به خانه خواهر ستاربهشتی رفت و آمد کنند. او همچنین گفت که در مراسم تدفین بهشتی از همه کسانی که در مراسم شرکت داشتند عکس و فیلم گرفته شده است.

وی افزود: چهارشنبه، روز تشیع جنازه که قرار بود جنازه را تحویل بدهند وقتی خواهر ستار به امامزاده رباط کریم وارد میشود، مامورین به سمت او ميآيند و او را به خاطر مصاحبه هایی که با رسانه ها کرده بود، تهدید ميکنند و به او دستبند زده  تهدید کردند که او را بازداشت خواهند کرد. اما پس از پادرمیانی اعضای خانواده مأمورین اجازه دادند که او در مراسم تشییع جنازه برادر خود شرکت کند. اما در حضور همسر او به او ميگويند اگر با رسانه های خارجی مصاحبه کنی تو را بجایی می بریم که دیگر کسی را نمی بینی. به همسر او نيز میگویند باو بگويد: که اگر به خودت رحم نمی کنی به بچه بیست ماهه  خود رحم کن.
طبق گزارش خبرنگارپارلمانی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) درجلسه امروزکميته امنيت ملی وسياست خارجی مجلس که با حضور دولت ‌آبادی دادستان تهران و سردار ساجدی ‌نيا فرمانده نيروی انتظامی تهران بزرگ و سليمانی مديرکل زندان‌های تهران برگزار شد نتيجه مذاکرات چنين اعلام گرديد: با توجه به اينکه هيچگونه استنادی که بتوان به آن تکيه کرد در اين رابطه که قصور و تقصيری از جانب مأموران وجود داشته باشد به نتيجه نرسيده است و ازسوی ديگر نتايج اوليه پزشکی قانونی دال بر اين است که هيچگونه آثار موثری در فوت ايشان (ستار بهشتی) وجودنداشته نداشته است بايد منتظر ماند تا نتايج نهايی آزمايشات به دست ما برسد!
وقتی رهبر معظم فرمان مرگ معترضين به کودتای انتخاباتی را صادر ميکند. و مرتضوی رئيس زندان کهريزگ معترصين بازداشت شده را زير شکنجه می کشد، و مرگ آنها را مبتلا بودن به مننژيت اعلام ميدارد، و عليرغم ثبوت چگونگی مرگ آنها زير شکنجه، مجازات مرتضوی چه بوده است؟ ارتقاء به مقام مديريت سازمان خدمات اجتماعی!
نظامی که رفع بحران ها و ناکار آمدگی خود را درکشتن بی گناهان و معترضين ميداند، چه انتظاری ميتوان از دستگاه های قضايی و يا خقوق بشری آن ميتوان داشت.
نامه ستار بهشتی به خامنه ای، و نکاتی را که او عنوان نموده، آيا نميتواند اين واقعيت را بيان دارد که نه فقط قتل ستار بهشتی، بلکه تمام قتل هايی را که در طول رهبری خامنه ای رخ داده است، مسؤل مستقيم آن ها رهبر معظم! انقلاب ميباشد، که برای ادامه مقام انتصابی خود ابايی ندارد که همه مردم ايران را قربانی  جاه طلبی خود نمايد تا بتواند مقام ولايت فقاهت را به وليعهد واگذار نمايد.
روزی ميتوان خود و ميهن خويش را از سلطه نظام غير انسانی فقاهتی و آخونديسم رهانيد که تمام اقوام ملت ايران  يک صدا و همآهنگ تعيين سرنوشت خودرا از راه برگذاری يک همه پرسی برای تعيين سرنوشت خود به نظام تحميل نماييم. از خود مصرا پرسش کنيم آيا مردم ايران درمورد تعيين سرنوشت و آينده خود بی تفاوت تر از شهروندان مصر، تونس، ليبی، يمن و اکنون سوريه هستيم. مبارزه ای مسالمت جويانه نه خشونت بار، در پرتو اعتراضات و نافرمانی های مدنی.