Text Box: هيچ حيوانی به حيوانی نمی دارد روا             آنچه اين نامردمان با جان انسان ميکنند
فريدون مشيری

 در دادگاه انسانيت

شامگاه 26 دی ماه سال 1357، روزی که روزنامه های خبری، عکس شاه را با چشمان گريان هنگام ترک ميهن ازفرودگاه مهرآباد منتشر ساختند، در کلان شهرهای ايران امواج انسان های خسته ازنظام خودکامه شاه با فرياد های شادی آفرين " بهار آزادی " را جشن گرفتند و سقوط فرمانروايی او را که بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 برخلاف سوگندی که در مورد حفظ قانون اساسی و حفظ حقوق شهر وندی ايرانی يادکرده بود ناديده ميگرفت با انقلاب ملت ايران به پايان ميرسد. با اين اميدکه با سخنرانی ها وبيانيه های خمينی درمورد محترم شمردن حقوق و خواسته های آنها، پرتو های اميد در آسمان ميهن گسترده گردد تا بر دردهای درون سوز آنها پس ازسالها زيست در سايه فرمانروايان خودکامه مرهمی گذاشته شود.

اما برخلاف انتظار روند در مسيری قرار گرفت که نه فقط زخمها را ترميم نکرد بلکه درد های نوی را علاوه برجسم، روان ها را نيز آزرده ساخت و درد فريب خوردن، زنئگی را بسان آخرين دقايق شب هنگام، تيره و دهشت بار ميسازد.

هنوزچند روزی از سلطه روحانيون نميگذردکه بازداشت و اعدام سريع افسران ارشد ارتش پيش از آگاهی مردم انجام ميشود، با اين تصور که اگر مردم به انحرافات آنها از گفته ها و بيانيه های پيش از سلطه آنان اعتراض نمايند و عکس العمل نشان دهند اگر ارتش به ياری مردم ايران بشتابد، و فرمانروايی آن ها به ناکامی گرايد، چه بايد بکنند؟ هرچند با دستيابی به منابع مالی ملی با تجهيز آدم کشان و قلداره بندان دشته در دست آماده رو در رويی با معترضين شده بودند اما  از همراهی ارتش با  مردم نگران بودند. بدين ترتيب سيمای واقعی خود را  به نمايش گذاشتند تا مردم بدانند برخلاف  آنچه  که خمينی گفته  بود: "ديکتاتوری نعلين واقعا جانشين ديکتاتوری چکمه گرديد".

هرچند بذری که امروزعوامل ناکامی ها، هدر رفتن منابع ملی، فسادهای اجتماعی ناشی از فقر، بيکاری، سوء استفاده ازدرآمدهای ملی، ايجاد تنش وبدبينی های بين المللی ميباشند که شاهد به گل نشستن آن هستيم هنوز کامل نشده است و پيآمدهای آن ساليان بس دراز گريبانگير مردم ايران خواهند بود. اما با توجه به شرايطی که نظام را در معرض فروپاشی قرار داده است رهبر مجبور شده برخلاف سال 88 ظاهرا تغييری در موضع  و روش خود در برابر بخشی از خواسته های مردم بدهد. 

ساختار انتخابات رياست جمهوری سال 92 نشان دهنده دو گزينه برای مردم و رهبربود. فرصتی برای مردم که بتوانند عدم اعتمادخود نسبت به رهبر را عملا به نمايش گذارند. وبا توجه به تنش های بين المللی که بازده عملکرد دولت نهم و دهم و تفکر رهبر بود، طراحان بيت رهبری، انتخاباتی را مهندسی کردند که در يکسو مربعی با سابقه ضد ملی وضدمردمی، ظاهرا بعنوان کانديداهاي ولايتمدار ودرسوی ديگر کانديدايی که سابقه نه چندان روشنی در پرونده خود برای اکثريت مردم ايران و سياستمداران جهان داشت، با سخنانی که مورد علاقه و خواست مردم بودند، توانست توجه اکثريت رأی دهندگان را بسوی خود جلب نمايد و مردم ايران نيز با اين اميد که شايد او بتواند روشنايی آرام بخشی برای آنها فراهم کند به پای صندوقهای رأی گيری رفتند و رهبر نيزآنرا به عنوان حماسه مردمی به نفع خود مصادره کرد واعلام داشت چه آنها که مخالف نطام و چه آنها که در راستای نظام بودند به خواست او  برای آفرينش حماسه در انتخابات شرکت کردند.

اما نگاهی به وزرای کابينه و ساختار ارگان های حاکميت، واقعتی را روشن ميسازد که عليرغم همه اميد هاي به وجود آمده، رهبر نميتواند يا نميخواهد در ساختار فرمانروايی خود تغييری به وجود آورد. واضح ترين نشانه اين تمايل  عدم تأييد صلاحيت سه وزيرمنتخب روحانی به عنوان اصلاح طلب و تحميل افرادی چون پورمحمدی عضو اصلی "کميته مرگ" سال شصت و هفت. و ابقای سازمان های اطلاعاتی و امنيتی که خدمات شايسته ای بعد از کودتای سال 88 به رهبر نمودند، زير نظر خود رهبر کماکان مجری دستورات خامنه ای ميباشند. 

کشتار و فجايع هنوزادامه دارد. مردم ايران خامنه ای را مسؤل بازداشت و کشتار ها ميدانند، زيرا  هنوز مسؤلين عملياتی کشتارهای بعد از کودتا مشخص و محاکمه نشده اند. و محاکمات تشريفاتی بعضی از مسؤلين عملياتی همچون مرتضوی نيز نمايشی برای  صدا و سيما بود زيرا حکمی نيز عليه او صادر نشده است. همانطور که مسؤلين 18 تير سال 67 نه فقط مجازات نشدند بلکه ترفيع مقام نيز گرفتند، که نمونه شاخص آن کانذيداتوری قاليباف ولايتمدار در انتخابات 92 ميباشد که به اقرار خود او "در روی موتور سوار بودم و با چماق دانشجويان متمرد را کتک ميزدم." و اکنون نيز در کابينه اعتدال روحانی وزير دادگستری به نام "مصطفی پورمحمدی انتخاب ميگردد.

درحالی که کوس رسوايی و خرابکاری احمدی نژاد در همه گستره گيتی پخش شده و چوب عملکرد او در داخل و خارج از کشور بر گرده لااقل 75% مردم ايران فرود آمده است، چگونه و چرا رهبر از"عملکرد هشت سال او وخدمت به کشور و مردم را تقدير ميکند" و به او لوحه سپاس ميدهد؟ وبخاطر اينکه باز مردم ايران از خدمات و تدابير حکيمانه او بهره مند شوند او را به عنوان عضو شورای مصلحت نظام منصوب مينمايد.

تاريخ سی وچهار ساله نظام اسلامی آغشته از خونهايی است که فقط بجرم نبودن در حيطه فرمانروايی روحانيون به قدرت رسيده، چهره نظام را در کنار نظام های مستکبر ايران و تاريخ ثبت کرده است. گناه آيت الله منتظری چه بود که تا آخرين روز زندگی درحصر خانگی زندانی باشد؟ که حتی اجازه برگذاری يادبود او پس از مرگ را نيز نتوانستند تحمل نمايند. با چه استدلال و منطق مهندس موسوی و همسر و مهدی کروبی به حبس خانگی و در خانه های امن امنيتی زندانی ميشوند؟ فقط به خاطر اين مسآله که کودتای سال 88 که ثمره آن را اکثريت ملت ايران با پوست و گوشت خود احساس ميکنند را، غير قابل توجيه اعلام داشتند. و کسانی را که نميتوانستند دستبرد و ناديده گرفتن آرای خود را بپذيرند.  هنوز خامنه ای و جيره خواران به قدرت رسيده او آنها را فتنه می نامند.

معرفی نمونه ای از تکرار فاجعه کشتار انسانها که هر زوز به بهانه های جعلی بازداشت و اعدام ميگردند  را ميتوان در روزنامه و سايت های خبری  ديد. درهفته گذشته 27 نفر در زندان های اراک، مشهد، اروميه، کرج، هنديجان و اردبيل اعدام شدند. و براساس اعلاميه مرکز آمار حقوق بشر17 نفر نيز بطور مخفيانه در زندان های کرج  و اروميه بدون اعلام جرم آنها اعدام  گرديده اند. خسرو و مسعود کردپور دو هموطن کرد، اداره کنندگان آزانس موکريان که خسرو به عنوان مفسد فی الارض از طريق اجتماع، اقدام عليه امنيت ملی، نشر اکاذيب و توهين به رهبری و مسعود به عنوان توهين به رهبری و نشر اکاذيب زندانی شده اند و بعيد به نظر نميرسد که در بيدادگاه های نظام به اعدام محکوم گردند.

شمار زندانيانی که بدون هيچ دليل قانونی محکوم به مرگ و يا زير شکنجه باز جويان امنيتی در کشور زير سلطه نظام ولايی ميباشند، نظام اسلامی ايران را در رتبه اول نظام های مستکبر جهان قرار داده است. آيا اين افتخاری برای نظام ولايی است؟ تاريخ نشان داده که هيچ مستکبری نتوانسته برای هميشه سلطه خود را بر کشور زيرسلطه خود پايدار نگه دارد. آيا کشتار وزندانی کردن شهروندان يک کشور ميتواند افتخاری برای فرمانروا بدست آورد؟ آيا سخنگويانی که مدعی هستند نظام ايران نظامی اسلامی و الهی ميباشد، کشتار وزندانی کردن بی گناهان جزئی از مقررات اسلاميت و خدا جويی کسانی که مجموعه اجزاء زير نظام را تشکيل ميدهند  ميتوانند آنرا برای مردم ايران توجيه کنند؟ آيا گفته مشيری شاعر ملی و انسان دوست ايران نميتواند شرحی از عملکرد حاکمين امروز ايران باشد؟ کشتاردسته جمعی برای بقای خود....
پنچم شهريور هزار سيصد نود دو